فقط عوام نیستند که توجه بایستهای به درست نویسی نشان نمیدهند. در میان خواص هم برخی نه تنها به این امر بی توجه اند، بلکه حتی با آن مخالفتهایی نشان میدهند! به طور مشخص دارم از زبان شناسان و کسانی یاد میکنم که به آنها گرایش دارند. اگر بخواهم نمونه بیاورم، در ایران شاید بیش از هرکس و هرچیز دکتر محمدرضا باطنیِ زبان شناس و مقاله اش در نقد کتاب «غلط ننویسیم» ِ استاد ابوالحسن نجفی زبانزد باشد.
باطنی در مقاله «استاد اجازه بدهید غلط بنویسیم»، همچون دیگر زبان شناسان از ماهیت پویای زبان میگوید و بر این باور است که آنچه در زبان مردم رایج است و به کار میرود، غلط نیست! این درست است که زبان در معرض تحول است و بسیاری از واژهها و دستورها به مرور زمان از بین میرود یا تغییر میکند. برای نمونه، امروز واژه «مصالِحه» در فارسی به کار میرود و درست دانسته میشود، درصورتی که در گذشته با تکیه بر ریشه عربی آن و باب مفاعَله این واژه را مصالَحت مینوشته اند و تلفظ میکرده اند.
میبینیم که امروز حتی فرهیختگان صورت تحول پذیرفته واژه یادشده را به کار میبرند و از آنجا که این صورت جدید بر زبان چیره شده و صورت اصلی فراموش شده است، باید املا و تلفظ پیشین را کنار گذاشت و غلط تلقی کرد. پس بر خلاف پندار زبان شناسان و حتی با توجه به ماهیت پویای زبان که ایشان به آن استناد میکنند، در زبان «غلط» داریم. توجه به درست نویسی مانع از هرج ومرج زبانی میشود و میتواند به پاسداری از زبان فارسی به عنوان ابزار ارتباطی همه اقوام ایرانی و درنتیجه به هویت ملی ما یاری برساند.
تاکنون استادان و پژوهشگران دوستدار زبان و ادب فارسی کتابها و مقالههای گوناگونی در این زمینه نوشته اند و من در این یادداشت، سه عنوان آن را که در دهههای اخیر به چاپ رسیده است، معرفی میکنم. احتمالا معروفترین کتاب در حوزه درست نویسی فارسی همان «غلط ننویسیم» ِ ابوالحسن نجفی است. به نظر نگارنده، استاد اگرچه هم ادیب است و هم زبان شناس، در این کتاب بیشتر به ماهیت ادیب بودن خود تکیه کرده است.
او بر پایه سه مبنا فهرستی از نادرستهای رایج در نوشتههای امروز به دست داده است: زبان کهن بر پایه آثار معتبر به جای مانده از هزارودویست سال گذشته، زبان گفتار امروز و زبان نوشتار امروز. اگر کلمه یا عبارتی در هر سه منبع بالا به کار رفته باشد، نجفی آن را درست میداند، اگر فقط در آثار کهن استفاده شده باشد، از دید او باز هم درست است، اما منسوخ تلقی میشود و اگر فقط در گفتار امروز یا گفتار و نوشتار امروز به کار رفته باشد، باز صحیح است، اما اگر فقط در نوشتار امروز رایج باشد، باید آن را غلط دانست؛ مانند «آتش گشودن». البته استاد گاه استثناهایی برای این دستورها قائل شده است.
نجفی قصد داشت ویرایش تازه و مفصل تری که تجدیدنظرهای او را نیز در خود داشت از کتابش به دست دهد، اما با فوت او این اتفاق رخ نداد یا شاید کار انجام شده، ولی هنوز به چاپ نرسیده است.
کتاب دیگری که پس از «غلط ننویسیم» منتشر شد، «فرهنگ درست نویسی سخن» است. کتاب کمابیش در همان حجم اثر فاخر نجفی یعنی نزدیک به پانصد صفحه به چاپ رسیده است، اما توضیحاتی که برای هر مدخل داده شده، کوتاهتر از توضیحات نجفی است. مؤلف، دکتر یوسف عالی عباس آباد، در بسیاری از موارد با نجفی هم سوست، اما گاهی اختلاف نظرهایی با او دارد. همچنین در این کتاب مدخلهای بیشتری آورده شده است که از این نظر بر کتاب قبلی برتری دارد.
سومین اثر، «دست نامه ویرایش» تألیف بهروز صفرزاده است که کمتر از دویست صفحه حجم دارد. مؤلف برای هر مدخل به توضیحاتی کوتاه بسنده کرده و به جای شرح و بسط و دفاع از دیدگاه هایش درباره صورت درست یک واژه یا عبارت، ترجیح داده است فعلا با تجویز، کار نویسندگان و ویراستارانی را که به کتابش رجوع میکنند، راه بیندازد. برای نمونه، مقابل مدخل «عرّابه» مینویسد: «املای نادرستِ ارّابه».
*در نوشتن این مطلب از مقدمه کتابهای نام برده استفاده شده است.